💠 موضوع:
بانکداری اسلامی
💠 با حضور:
حجت الاسلام دکتر محمدحسین حسینزاده بحرینی
(متولد ۱۳۴۱ در مشهد، دارای دکترای اقتصاد، عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهد، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی،
رییس کمیته پولی و بانکی کمیسیون اقتصادی مجلس، نمایندهٔ دوره های نهم و دهم و یازدهم مجلس شورای اسلامی از حوزهٔ انتخابیهٔ مشهد و کلات در استان خراسان رضوی)
🔴🎙برای شنیدن صوت مراسم اینجا را کلیک کنید.
🔴📸 برای مشاهده گزارش تصویری مراسم اینجا را کلیک کنید.
🔴 تقریر نشست علمی:
اولا تشکر میکنم از مدیریت محترم مدرسه و موسسه ی امام حسین علیه السلام که این فرصت را فراهم کردند که در جمع شما یک گفتگویی داشته باشیم در مورد موضوعی که جزء موضوعات مبتلی به جامعهی ماست. از شما هم ممنونم که وقت میگذارید، انشالله که جلسه، جلسهی مفیدی باشد.
مقدمه
دو اصل را من باید ابتدائا ورود کنم و از شماها خواهش میکنم روی این دو موضوعی که میخواهم عرض کنم تمرکز کنید و بعدا هرکدام از این دو موضوع را هم در عرایض خودم و هم در ضمن پرسش و پاسخی که خواهیم داشت باز میکنیم.
بانکداری از مسائل مستحدثه است
عنوان کلی بحث ما بانکداری اسلامی است این تیتر صحبت است. آن دو موضوعی که ابتدا من فهرست مختصری عرض میکنم اولش این است که توجه داشته باشید بانکداری و نهاد بانک و آنچه که از لوازم این نوع بانکداری است امروز در دنیا باعث پیشرفت بانک های دنیاست که لابد منه هم است. موضوع بانک از موضوعات مستحدثه و نو پدید است. بعضی از اساتید مقالاتی نوشته اند و اولین جمله ای که در تحقیق ذکر کرده اند این است که بانک از موضوعات مستحدثه نیست همین جا شروع و آغاز یک دو راهی است. اگرشما یک موضوعی را جزء موضوعات جدید و مستحدث بدانید یک نحو مواجه میشوید با آن موضوع؛ منابعی که پیدا میکنید برای اینکه راجع به این مسئله تحقیق فقهی داشته باشید گونه خاصی از منابع است، اما اگر از ابتدا تصمیم شما این شد یا قضاوت علمی شما این شد که بانک یک موضوع مستحدث نیست، یعنی من عقبهی این موضوع را میتوانم در تراث فقهی خودمان پیدا کنم یعنی در زمان معصوم یک نهادی نه به نام بانک بلکه با کارکرد بانک وجود داشته است. این دو نگاه متفاوت است. من در ابتدا به عنوان مقدمهی موضوع اول صراحتا عرض میکنم، بانک یک موضوع نوپدید و مستحدث هست.
قانون بانکداری جمهوری اسلامی ایران
موضوع دومی که شاید اصلا فلسفهی اصلی تشکیل این جلسه همین موضوع دوم است ارائه ی یک گزارشی است از آنچه در مجلس شورای اسلامی مصوب شد تحت عنوان «قانون بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران» و همین روز چهارشنبه نهایی شد و ارسال شد به شورای نگهبان، این جزء قوانینی است که بیشترین جلسات نقد و بررسی بیشترین نقدها و بیشترین هجمه ها متوجه آن بود، بالاخره مجلس قوانین زیاد دارد اما با این تجربه ی ده یازده ساله ای که بنده در فضای قانون گذاری دارم هیچ قانونی به اندازهی این قانون مورد هجمه نبوده، وقتی در مدرسه ی فیضیه تظاهرات علیه یک قانون برپا بشود معنایش این است که این قانون خیلی ایجاد حساسیت کرده، من به لحاظ این حساسیت موضوع دارم عرض میکنم الان بنده تعریضی به این قضیه ندارم، اتفاقا این مسئله نشان دهنده ی زنده بودن حوزه ی علمیه ی قم است که یک مسئله مطرح میشود و اینقدر حساسیت نشان میدهد که این موضوع جزء مسائل بسیار حساسیت آفرین بوده ویکی از جاهایی هم که خیلی حساسیت نشان داند هم کار علمی کردند هم جلسات نقد و گفتگوی بسیار زیادی و هم تا یک سطح اعتراض مدنی هم پیشرفت خود حوزهی علمیه است.
اگر از شما یا کسی که جزء خواص و نخبگان جامعه است که در زمینه ی بانکداری هم مطالعه و تخصصی ندارد سوال کنیم که بانک چکار میکند؟ اولین پاسخی که به ذهن میرسد و به زبان میآید این است که بانک پول های مردم را که نیازی به آن ندارند را میگیرد و به کسانی که نیاز دارند وام میدهد یعنی بانک یک واسطه است، الان مثلا بنده اینجا میشوم بانک، به هرکدام ازشما میگویم که اگر پول مازاد دارید مادرخدمتیم. فرض کنید بنده امین شما هم باشم، هرکس مقداری پول به من میدهد که مثلا سه ملیون تومان میشود و من هم میدانم که فعلا شما پول هایتان را نمیخواهید و میدانم که فلانی نیاز دارد، میدهم به او؛ اینجا الان من واسطه ام، اصطلاحا میگویند بانک واسطه است. این اولین جوابی هست که به ذهن میرسد، ببینید آن عرضی که داشتم که بانک یک مسئله ی نو و مستحدث هست دقیقا از همینجا شروع میشود نهاد قرض نوپدید نیست از قبل در اسلام بوده است حتی یک جور بانکداری هم قدیم بوده است، شما با اصطلاح ودعی آشنا هستید، در زمان قدیم پول هایشان را پیش افرادی میگذاشتند به صورت ودعی و آنها نگه میداشتند حتی نهاد صرافی هم در قدیم بوده است اما اسم هیچ کدام از اینها بانک نیست، آن چیزی که در شریعت و زمان شارع ریشه دارد نهادهایی از این دست است که ذکر شد اما هیچ کدام بانک نبوده است.
ماهیت بانکداری
در حد چند جمله میخواهیم بگوییم بانک چیست؟ منظور از بانک در این زمان چیست؟ اگر ما بانک را درست تصور کردیم قطعا تصدیق خواهیم کرد که بانک با این تعریف و با این مختصات دیگر یک موضوع ریشه دار نیست یک موضوع مستحدث است.
من یک مثال بزنم: در قالب قبلی که صحبت میکردیم اگر من هزارتومن پولم را میدادم به ودعی یا هزار تومان به کسی قرض میدهم، مثال، خیلی مثال ساده ای است اما دقیق است، فرض کنید یک جامعه ای متشکل از دو نفر است من هزار تومان پول دارم شما هم هزار تومان پول دارید، الان نقدینگی جامعه دو هزار تومان است یعنی ما دو نفر دو هزار تومان قدرت خرید داریم اگر من هزار تومنم را به شما قرض بدهم شما چقدر قدرت خرید پیدا میکنید؟ دو هزار تومان، من چقدر قدرت خرید پیدا میکنم هیچی، نقدینگی جامعه چقدر است؟ همچنان دو هزار تومان. تا چهار قرن پیش هر اتفاقی میافتاد با این تحلیل باید بررسی میشد، اما از حدود چهار قرن پیش یک اتفاقی افتاد، من به جای این که هزار تومن مستقیم به ایشان قرض بدهم این کار را نکردم، پول دست خودم بود، شما یک بانکی زدید به نام مثلا امین، من به جای اینکه این هزار تومن را به شما بدهم به این بانک میدهم و سپرده میگذارم، بانک هزارتومن من را میگیرد و یک دفترچه یا یک کارت به من میدهد، شما که از من قرض میخواستید دیگر پیش من نمیآیید بلکه میروید بانک و از او قرض میگیرید، بانک هم حواسش هست بخشی از این را نگه میدارد و بخشی را هم قرض میدهد، شما قبلا چقدر داشتید؟ هزار تومان! هزار تومان هم از بانک قرض میگیرید میشود دو هزار تومان قدرت خرید دارید! من که قبلا هزار تومان قدرت خرید داشتم الان هم دارم و شما هم قدرت خرید دارید در نتیجه نقدینگی میشود سه هزار تومان!! این معجزهی بانک است.بعضی میگویند بانک ها امروزه دیگر واسطهی وجوه نیستند بلکه خالق وجوه هستند، چون درذهن عموم مردم این است که خلق پول کار حاکمیت است اما این حرف در چهارصد سال پیش درست بوده است که فقط دولت ها خلق پول میکردند اما از زمانی که بانک به مفهوم جدید در دنیا مطرح شد و رونق گرفت و جا افتاد و امروز دیگر جزء لا ینفک جامعهی بشریت شده است تنها خالق پول دیگر حاکمیت نیست، من از کشور خودمان بگویم برای این که در ذهنتان جا بیفتد سال 1380 تا 1400 این بیست سال را من میخواهم مقایسه کنم، این ها همه آمارهای بانک مرکزی است که نمودارهایش هم موجود است. سال 1380 از هر سه ریال پولی که در اقتصاد ایران بود یک ریالش را دولت خلق میکرد و دو ریالش را بانک ها خلق میکردند، سال هشتاد، سالی بود که برای اولین بار یک بانک خصوصی در ایران راه اندازی شد و بانک های خصوصی که آمدند سرعت خلق پول به صورت عجیبی زیاد شد (به تعبیر من در جاهای مختلف عرض کردم که ریشه ی بدبختی اقتصاد ایران همین بانک های خصوصی هستند) اما امروز که داریم باهم صحبت میکنیم این نسبت یک به هشت شده است، یعنی در سال هشتاد بانک ها دو برابر دولت پول خلق میکردند اما الان هشت برابر دولت، بانک ها پول خلق میکنند وقتی ما میگوییم بانک خالق پول است، این گزاره را ساده نگیرید، خالق پول یعنی خالق قدرت!! من اخیرا خدمت آقای رئیسی یک جلسه ای داشتم گفتم آقای رئیسی شما حکومت نمیکنید، بانک ها حکومت میکنند چون پول دست بانک هاست، خالق پول بانک است، بانک، پول خلق میکند قدرت میآفریند، یک منطق غلطی هم متاسفانه در بانک های خصوصی مخصوصا حاکم شده است که میگویند ما پول را خلق میکنیم و اختیارش راهم داریم، من پول شما را جایی میبرم که خودم میخواهم چون خودم خلقش کرده ام. ایران با پول دولت و مردم ساخته نشد با پولی ساخته شد که یک بانک خلق کرد، و پول مخلوق خودش را برد آنجا، نمیخواهم بگویم که کاملا بی نفع است، منافعی ممکن است داشته باشد اما شما وقتی یک مرکز تجاری فوق گران قیمت درست میکنید اولین لازمه اش این است که یک مال لوکس خارجی آنجا بفروشی، شما توی مال تجاری آنطور که باید،کالای ایرانی نمیتوانی عرضه کنی، من رفته بودم پاساژ علاء الدین که مرکز موبایل است، هرجا گشتم دنبال گوشی جی ال ایکس نه این که نبود بلکه تمسخر میکردند تازه جی ال ایکس هم یک گوشی ایرانی نیست، حداقل مونتاژش ایرانی است.
بانکها خالق پول
پس بانک کار ویژه اش چیست؟ دیگر واسطه نیست، بانک رنگ باخته بلکه خالق وجوه است، بانک پول خلق میکند. اگر کسی بانک را با این تعریفاتی که بنده عرض کردم بشناسد دیگر نمیتواند ادعا کند بانک یک موضوع نوپدید و مستحدث نیست. شما پنج قرن قبل این کار ویژه را نداشتید، این سیستم تقریبا چهار قرن پیش همان کسانی که ودعی بودند و پول را میگرفتند متوجه این موضوع شدند که این کسانی که پولشان را پیش من گذاشتند این ها همه همزمان نمیآیند، مثلا فرض کنید که در یک شهری پنجاه هزار نفر مشتری این صراف بودند و هر کدام یک مبلغی گذاشتند والان یک انبوهی از پول آنجاست، این شخص میداند همه که همزمان نمیآیند، حال اگر کسی بیاید و بگوید به من پول قرض بده نه از پول خودت، از این پول های مردم، او با این کار خلق پول میکند چون با این کار نقدینگی در جامعه زیاد میشود، کسی که پول گذاشته و قرض گرفته قدرت خریدش محفوظ است چون صراف موظف است عند المطالبه پول او را بدهد، با این قرضی که داد الان قدرت خرید ایجاد شد. حدود چهار قرن است که صراف ها متوجه این شدند که میتوانند پول خلق کنند، وقتی میگوییم پول خلق کنند حواستان باشد منظور این نیست که اسکناس چاپ کنند، منظور این نیست که پول چاپ کنند منظور این نیست که سکه ضرب کنند، همین صفر ویکی که در این کارت ثبت میشود یعنی خلق پول، اصلا امروزه اسکناس کاربردی ندارد، شما جایی بخواهید یخچال بخرید اسکناس قبول نمیکند میگوید کارت بکش یعنی این الان نقد شوندگیاش بیشتر از اسکناسه، این الان دست کدام نهاد است؟ بانک. پس بانک خالق پوله، بانک اگر شد خالق وجوه خالق پول و با این تعریف به آن نگاه کردیم قطعا یک موضوع ریشه دار در زمان شارع و صدر اسلام نیست.
سوال مخاطبین: اینکه میفرمایید مستحدثه است، بحث اعتبار که در تاریخ وجود داشته است، یعنی همیشه هم صراف و هم فروشنده زمانی که در بازار بودند میتوانستند چک بکشند و یک عددی را روی آن بنویسند و به شخص بدهند، شخص هم برود در بازار خرید کند، یعنی خلق اعتبار در تاریخ اقتصادی بشر وجود داشته، مسئله این است که این کار تبدیل به پول نمیشد یعنی خلق پول نبود، خلق اعتبار بود پس یک مسئله ی مستحدثه نیست.
جواب: این را که کسی انکار نمیکند، اصلا خرید نسیه مبناش اعتبار است و خرید نسیه از قدیم فراوان بوده است، این را که کسی انکار نمیکند، بحث ساماندهی شدن این است. نهادی که این کار را انجام دهد نداشتید. من از بانک صحبت میکنم. یک وقت هست شما یک آدم معتبری هستید روی یک کاغذ مینویسید هرکس این کاغذ را آورد من هزار تومن به او میدهم و همین کاغذ و همین امضا اینقدر اعتبار دارد. شما میروی با این خرید میکنی چون فروشنده میداند که این پول است، اصلا رسم هم بوده چیز عجیب و غریبی نیست، اما این به صورت یک کار سیستمی نهادینه شده نبوده، والا شما همین الان فرض کنید اصلا از اقتصاد دنیا بانک رو حذف کنید، آن که حذف نمیشود! این نام گذاری ها دقیق است. شما به آن پول اعتباری نمیگویید.شما هیچ پولی ندارید اما خرید میکنید، این قدرت خرید ازکجا آمده است برای شما؟ از اعتبار، از اعتمادی که فروشنده به شما دارد، حالا اعتبار هم مختلف است. ممکن است فقط نانوایی سر کوچه حاضر باشد به من نسیه بدهد شما سوپری محله تان و یکی هم بتواند یک ماشین نسیه بگیرد، اما اسم این، پول اعتباری نیست. این بحث خیلی مهم است، داریم از چیزی صحبت میکنیم که در صدر اسلام سابقه ندارد و از نهادی صحبت میکنیم که عمرش در تاریخ اقتصاد دنیا کمتر از چهار صد سال است، اگر این دقت در دوستان ایجاد شده باشد من میتوانم بحث را یک قدم جلوتر ببرم.
سوال مخاطبین: سپرده های در مدت 12ماهه یا 18 ماهه که مشتری حق استفاده از سپرده ی خودش را ندارد به نظر در طول همین مدت است که آن معجزه ای که فرمودید در طول همین دوازده ماه یا هجده ماه رخ میدهد یعنی میخواهم بگویم توجیه پذیر میشود این نکته که وقتی ما به پول دست نمیزنیم او دارد قرض خودش را میدهد و سود خودش را میگیرد و بعد از 18 ماه هست که مشتری میتواند برود پولش را برداشت کند.
جواب: بله به همین دلیل به آنها دیگر پول نمیگوییم به آنها میگوییم شبه پول، نقدینگی دو جزء دارد یک جزئش پول است، پول همانی است که در حساب جاری شماست که عند المطالبه پرداخت میکنید یا کارت میکشید، شبه پول همان پولی است که شما توی بانک گذاشتید و گفتید که من تا یک سال دیگر هم به آن نیازی ندارم، اما همانجایی هم میگویید تا یک سال دیگر نیاز ندارم نه این که حق نداری برداری، همین الان سپرده های بلند مدت را شما در لحظه اراده کنید پس میگیرید و فقط سودش کم می شودولی همچنان نقد است. این یک اصطلاح است که میگویند قابلیت نقد شوندگی! این نشان میدهد که دارایی شما پول است یا شبه پول است، حتی در بانک های دیگر هم ما فقط یک جور سپرده ی خاص داریم که طرف حق مراجعه ی به بانک را ندارد، که اوراق گواهی سپرده است.
پس تا اینجا گفته شد که مفهومی به نام بانک یا نهادی به نام بانک داریم که این بانک خالق پول است و اگر خالق پول شد باید برای مهار این کاری صورت پذیرد. از همینجا میخواهیم وارد فضای دوم بحث بشویم.
اهمیت ایجاد نهاد نظارتی برای بانک
اگر یک نهادی با مجوز حاکمیت با نشان اعتمادی که از حاکمیت میگیرد این قابلیت را پیدا میکند که خلق پول کند، الان نه رئیس جمهور نه رهبری هیچ کس مطلع نیست، این کارت را که من میبرم شعبه، شعبه میتواند آن را شارژ کند این اعتبار از کجاست؟ چون به این کارت یک اعتباری داده شده، این اعتبار از ناحیهی حاکمیت است، همین فردا اگر بگویند این بانکی که تا حالا معتبر بوده است از این به بعد اعتباری ندارد، همه ی مردم صف میکشند در بانک و میگویند که پول ما را بدهید، چرا مردم الان آرامش دارند چون این بانکی است که حاکمیت به آن اعتبار بخشی کرده است. اگر این اقتداری که به بانک داده میشود از ناحیه ی حاکمیت است، بر حاکمیت لازم میشود که با شدت و با دقت بر کار این نظارت بکنند. تنظیم گری کار به عهده ی حاکمیت است، یک بانک وقتی خلق پول میکند از قِبَل خلق پول ممکن است خودش سود ببرد اما کل جامعه ممکن است متزلزل شود، چون وقتی پول خلق میکند نقدینگی جامعه بالا میرود، و نقدینگی ارتباط مستقیم با تورم دارد، وقتی تورم بالا میرود همه ضرر میکنند جز بانکی که پول را خلق کرده است، از دهه ی هشتاد به بعد اینکه خیلی از افراد تلاش میکردند برای این که بانک تاسیس کنند، برای همین مطلب بود، برای این که کارخانهی ثروت است کارخانهی پول است برای مالکش. اگر بانک نهادی است با این ویژگی ها و با این اقتدار، این سوال بسیاری جدی است که چرا نهادی با این اهمیت تحت تنظیم گری حاکمیت قرار نگرفته است، نه فقط این بانک ها، تا چند سال پیش شما شاهد بودید که بدون اجازهی مالکیت بانک درست میکردند! یکی از صندوق های قرض الحسنه در یک شهر کوچک برای 35000 نفر بوده است و به همین محدودیت اجازه گرفتند، درسایه ی غفلت حاکمیت در کل کشور شعبه زدند و بسیار هم تبلیغ کردند، حال حاکمیتی که باید جلوی اینهارا بگیرد و نگذارد که شیوع پیدا کنند همین حاکمیت از طریق صداوسیما و...تبلیغ همین هارا میکرد، اینهایی که من گفتم مقدمهی خوبی شد برای این که من گزارش بخش دوم را هم عرض کنم.
گزارش بخش دوم:
وقتی میگوییم حاکمیت غفلت کرده منظورم چیست؟ غفلت حاکمیت به این معناست که نهاده سازی لازم برای نظارت بر اینهارا فراموش کرده است عمدا یا سهوا کاری نداریم، قانون عملیات بانکی بدون ربا در سال 62، برای این ایجاد شد که ربا در بانک ها نباشد با یک هدف ربازدایی در واقع، اصلا با این قانون بانک خصوصی را نمیشود اداره کرد، زمانی که این قانون تصویب شد ما چیزی به نام بانک خصوصی در ایران نداشتیم، بله آن قانون برای بانک های دولتی خیلی خوب است چون بانک دولتی بالاخره برای دولت است، منافعی که گفتیم برای سهام دار اینجا موضوعیت ندارد، حداکثر این است که مدیر این بانک اختلاس میکند، اما مالکی وجود ندارد که بگوید من از خلق پول نفع میبرم و ارزش سهامم زیاد میشود، با همان قانون ما بانک خصوصی تاسیس کردیم و توقع داریم که این بانک خصوصی تحت نظارت و سیطرهی حاکمیت باشد، حاکمیت باید چکار میکرد؟ باید قانون متناسب با این نوع بانک داری را تصویب میکرد، یعنی واقعا انگشت اتهام هم به سوی دولت است، هم به سوی مجلس است، هم به سوی بانک مرکزی است. من اخیرا در مجلس گفتم مقام معظم رهبری در سیاست های کلی اصل 44 که نمیدانم چقدر حضور ذهن دارید، اجمالش این است که رهبری آنجا اجازهی خصوصی سازی دادند، از جمله آنجا تصریح کردند که بخش خصوصی هم میتواند در بانکداری وارد بشود، داخل مجلس من گفتم حضرت آقا همانجایی که اجازه ی خصوصی سازی دادند همانجاهم فرمودند حالا که بانک خصوصی داریم باید نظارت قانونی و شرعی قوی اعمال بشود، بعضی از حرف های ایشان را اجرا کردیم و بعضی دیگر را نه، آن قسمتی که اجازه میداد بانک خصوصی ایجاد بشود را قبول کردند و مثل قارچ بانک ایجاد شد،ولی قسمت دوم که باید از نظر من قبل از اجازه به ایجاد بانک خصوصی اول این قسمت را حاکمیت به آن میپرداخت؛ غفلت شد؛ یک نمونه اش این است که بنده ده سال است در مجلس دارم تلاش میکنم برای همین، چون بنده متوجه این ضعف به شدت زمین گیر کنندهی اقتصاد ایران بودم، بعد از ده سال ما تازه موفق شدیم که قانون بانک مرکزی را در مجلس تصویب کنیم، این قانون بانک مرکزی در واقع همان نرم افزار حقوقی است یعنی همان نقطه ضعفی که تا الان وجود داشته است، بانک مرکزی نمیتواند با قانون فعلی به بانک های خصوصی مهار بزند، نمیتواند کنترل کند. اینکه رئیس بانک مرکزی چه کسی باشد خیلی مؤثر نبوده است چون قانون درست نشده بود. قانون دست بانک مرکزی را بسته بود و زمینه برای مدیریت بانکها نیست از طرف دیگر بانکها دائما در حال خلق پول هستند. این قانون نوشته شد و توسط رهبری تنفیذ شد. حالا بانک مرکزی اگر بخواهد میتواند اوضاع را کنترل کند.
آنچه که ما الان در حکمرانی اقتصادی خودمان نداریم و با این قانون تدارک می شود همین نرم افزار حقوقی است که بانک مرکز اقتدار پیدا کند و بتواند بانکهای خصوصی را کنترل کند. بانک مرکزی در دو حالت نمی تواند کار کند یکی اینکه منافعش با بانکها همسو باشد. معاون نظارتی بانک مرکزی، یعنی کسی که همه اطلاعات دست اوست از بانک مرکزی جدا شد فردا در مدیریت یک بانک به کار گرفته شد این یعنی تعارض منافع. یعنی از جایی که اطلاعات حاکمی هست می روند به جایی که باید آنجا به این محلی که این شخص نشسته نظارت کند. ضعف دیگر بانک مرکزی این است که این بانک به موجب قانون اقتدار لازم را نداشته است.
کاری که در قانون بانک مرکزی شده یکی این است که تعارض منافع برداشته شده و دیگری به بانک مرکزی اقتدار بخشی شده است. یعنی بانک مرکزی از شبکه بانکی استقلال پیدا کرده و اگر یک بانک تخلف پیدا کرد، می تواند رسیدگی کند.
موانع بسیار زیادی در راه ما بود برخلاف بعضی کشورها که تصویب قانون بانک مرکزی آنها به سرعت انجام شده است.
ما در طول این سالها چند دسته مخالف داشتیم. یکی از اینها دولتمردها بودند. علت مخالفت این بود که ما در نسخه اولیه طرح، استقلال بانک مرکزی را از دولت بیان کرده بودیم.
دسته دوم مخالفان ما بانکدارها بودند. انتقاد بانکدارها کاملا بجاست چرا که با اینکار نظارت بر آنها جدی می شود. تعداد زیادی بانکدار به حضرت آقا نامه نوشتند که مانع این کار شوند. طبیعتا با این گروه نمی توان کنار آمد. بنده یک نامه نوشتم در جواب آنها که اگر حرفی دارند، مناظره کنیم تا مردم مطلع شوند ولی کسی اعلام آمادگی نکرد.
گروه سوم و چهارمی هستند که نفع شخصی ندارند. یک گروه اقتصاد دانان دانشگاهی و گروه دیگر اقتصاد دانان حوزوی. اقتصاد دانان دانشگاهی حرفشان این است که یک قواعد جهانشمولی در همه دنیا بر بانک حاکم است و معنا ندارد شما از آنها تخطی کرده و قوانین جدیدی بگذارید. گروه دیگر اساتید اقتصاد دان حوزه است و با آنها جلسات زیادی داشتیم.
پاسخ به سوالات
سوال: اکثر افراد جامعه مطلع هستند که ریشه تمام مشکلات تورم بانکهای خصوصی است و راه حلش کنترل توسط دولت است. یا اگر قابل کنترل نیستند، آنها را جمع کند چرا چنین اتفاقی نمی افتد؟
جواب: تعارض منافع اجازه چنین کاری را نمی دهد. کسانی که منافعشان در این کار است اجازه نمی دهند. این منافع فقط منافع بانکدار نیست بلکه منافع جامعه نیز هست. همین بانکهای خصوصی کارهای خوبی انجام داده اند و خیلی از پروژه های ملی با خلق پول اینها صورت گرفته است.
نکته دیگر اینکه بانک سپرده گذارهای زیادی دارد. اگر بانک را تعطیل کنید، مردم در مقابل بانکها تجمع می کنند. زمین زدن بانکهای خصوصی به خاطر درهم تنیدگی با چند میلیون نفر، امکان ندارد. مضافا بر اینکه بانک مرکزی، پشتیبان آنهاست.
سوال: اصل خلق پول هیچ مبنای شرعی ندارد و آمریکا این خیانت را در حق جهان کرد که خلق پول کرد. باید پولی داشته باشیم که پشتوانه معتبر داشته باشد. خلق اعتبار نامشروع نیست ولی نباید منجر به خلق پول شود.
جواب: شاید بعضی از دوستان کلام شما را متوجه نشده باشند من آن را بازخوانی می کنم. بحث ما در پول بانکی است یعنی مخلوق بانک است. بحث شما در مورد پولی است که مخلوق حاکمیت است یعنی ربطی به بانک ندارد. سوال ایشان این است که آیا بانک مرکزی حق خلق پول اعتباری دارد. یک ادبیاتی در فضای حوزوی وجود دارد تحت عنوان پولطلا. مهم نیست که طلا یا غیر طلا باشد یا نه؟ مهم این است که ما چیزی را به عنوان پول اعتباری به رسمیت نمی شناسیم بلکه پول باید مابازاء عینی خارجی داشته باشد. آقای موسویان مقاله ای دارند در این زمینه، که چون مربط به بحث نیست به آنجا مراجعه کنید.
در مقام اثبات به یک باوری رسیدید که آن را به مقام ثبوت تسری می دهید. شما قائل هستید که اگر دولت پول اعتباری خلق کرد حتما تورم داریم و حتما در جیب مردم دست می کنیم در حالی که این کلام صحیح نیست. پس لازمه قطعی خلق پول اعتباری، دست در جیب مردم کردن نیست.