یکشنبه 23 آذر 1404 - 23 جمادی الثانی 1447

خبرها و رویدادها

کتابخانه مدرسه عالی امام حسین علیه السلام

بیشتر

صوت دروس مدرسه

مکاسب
رسائل
کفایه
فلسفه
آموزش تکمیلی
جلسات عمومی
بیشتر ...
بیشتر ...
بیشتر ...
بیشتر ...
بیشتر ...
بیشتر ...
بیشتر ...
بیشتر ...
بیشتر ...
بیشتر ...
بیشتر ...
بیشتر ...
بیشتر ...
بیشتر ...
بیشتر ...
بیشتر ...
بیشتر ...
بیشتر ...
بیشتر ...

فرهنگی - تبلیغی

چندرسانه ای

کارگاه ها

کارگاه روش کلاس‌داری از دوره‌های آموزشی توانمندسازی تبلیغ

مراسم ها

اولین رویداد علمی حل مساله

نشست های پژوهشی

تقریر نشست علمی با موضوع جغرافیای علوم تربیتی و جایگاه فقه تربیت حجت الاسلام و المسلمین استاد رضا حبیبی «زیدعزه»

آموزش تکمیلی

معرفی
بی شک معارف و دانش های حوزوی جزیره های جدا از هم و بی ارتباط نیستند بلکه همه آن ها به شکل های مختلفی به هم وابسته و پیوسته هستند و اگر تخصص گرایی که ضرورت عصر حاضر است موجب بی خبری از دانش های پیرامونی شود در عمل ناکارآمد و نا موفق خواهد بود. بنابراین دریافت درست از یک حوزه دانشی بدون اطلاع مناسب از ساحت های دیگر دانش امکان پذیر نخواهد بود. در کنار این مهم، طلبه عصر انقلاب اسلامی نمی تواند از تحولات اجتماعی و تاریخی ایران ، جهان اسلام و جریان ها و نحله های فرهنگی آن برکنار باشد و یا پدیده های اجتماعی دنیای مدرن را نشناسد. از سوی دیگر، دوره سطح، دوره آشنایی با فقه های تخصصی است تا به تدریج و با توجه به علاقه ها و استعداد ها مسیر علمی طلبه برایش آشکار شود. همه این اهداف در دوره های آموزش تکمیلی و در قالب نشست ها، کارگاه ها و دوره های متمرکز پیگیری می شود.
بیشتر

فهرست

«حدیث اخلاق استاد کفیل زیدعزه»

جلسه اول: 

📌🎙 برای شنیدن صوت جلسه اول اینجا را کلیک کنید. 

مقدمه: ضرورت ارتباط با قرآن و حدیث؛ وظیفه‌ای ایمانی و صنفی

 در بحث حدیث‌خوانی، پیشنهاد شده که کتاب «العِشرَة» از کافی شریف را مرور بکنیم. به عنوان مقدمه، نکته‌ای را عرض می‌کنم و آن این است که ما هم به عنوان **وظیفه ایمانی** و هم به عنوان **وظیفه صنفی**، موظفیم که با قرآن و روایات ارتباط داشته باشیم.

 🔰۱. وظیفه ایمانی:

وظیفه ایمانی از آن جهت است که ما مسلمان و مؤمن هستیم و دوستدار اهل بیت عصمت و طهارت. برای عمل به وظیفه دینی، باید قرآن را جدی بگیریم. خود قرآن توصیه کرده است: «فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ» (پس هر چه از قرآن برایتان میسر است، تلاوت کنید)

[منبع: سوره المزمل، آیه ۲۰]

 و فرموده است: «كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ» (این کتابی است پربرکت که بر تو نازل کرده‌ایم تا در آیات آن تدبر کنند و خردمندان متذکر شوند)

[منبع: سوره ص، آیه ۲۹]

 امیرالمؤمنین (ع) نیز فرمودند: «وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ وَ لَا لِأَحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنًى فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أَدْوَائِكُمْ وَ اسْتَعِينُوا بِهِ عَلَى لَأْوَائِكُمْ ... وَ مَا جَالَسَ هَذَا الْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلَّا قَامَ عَنْهُ بِزِيَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ زِيَادَةٍ فِي هُدًى أَوْ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًى» (بدانید که با داشتن قرآن، فقری نیست و بدون قرآن، غنا و بی‌نیازی وجود ندارد... هر کس با قرآن همنشین شد، با افزایشی [در هدایت] یا کاهشی [در کوردلی] از کنار آن برخاست).

[منبع: نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶]

 ارتباط با روایات نیز همین‌گونه است، چرا که روایات از معلّمان قرآن صادر شده است. فرمایشات آن‌ها در ذیل آیات قرآن، که حکم قانون اساسی را دارند، برای علم، ذکر و حیات دل انسان ضروری است. چنانکه در وصیت امیرالمؤمنین (ع) به فرزندشان امام حسن (ع) آمده است: «أَحْيِ قَلْبَكَ بِالْمَوْعِظَةِ» (قلب خود را با موعظه زنده کن). و چه موعظه‌ای بهتر از کلام اهل بیت؟

[منبع: نهج البلاغه، نامه ۳۱]

🔰 ۲. وظیفه صنفی:

رسالت ما پس از تفقه در دین، هم «تفقه» است و هم «انذار». هر دو نیز مبتنی بر قرآن و روایات است. تفقه بدون پشتوانه قرآن و حدیث، نامشخص و انذار بدون آن، بی‌اثر است. قرآن خود را ابزار انذار معرفی می‌کند:

 *   «هَذَا بَلَاغٌ لِلنَّاسِ وَلِيُنْذَرُوا بِهِ» (این [قرآن] ابلاغی برای مردم است تا به وسیله آن انذار شوند).

    [منبع: سوره ابراهیم، آیه ۵۲]

*   به پیامبر (ص) می‌فرماید: «كِتَابٌ أُنْزِلَ إِلَيْكَ فَلَا يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ لِتُنْذِرَ بِهِ وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ» (این کتابی است که بر تو نازل شده... تا به وسیله آن بیم دهی و برای مؤمنان تذکری باشد).

    [منبع: سوره اعراف، آیه ۲]

*   «تَنْزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ، لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أُنْذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ» ([این کتاب] نازل شده از سوی خداوند عزیز و رحیم است تا قومی را بیم دهی که پدرانشان بیم داده نشدند و از این رو غافلند).

   [منبع: سوره یس، آیات ۵ و ۶]

*   «إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ، لِيُنْذِرَ مَنْ كَانَ حَيًّا وَيَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ» (این [کتاب] نیست جز تذکر و قرآنی روشنگر، تا کسانی را که زنده‌دل هستند بیم دهد و حجت بر کافران تمام شود).

    [منبع: سوره یس، آیات ۶۹ و ۷۰]

🔰 شبهه: چگونه با غیرمعتقد از قرآن و حدیث بگوییم؟

 این شبهه که نمی‌توان با غیرمسلمان از قرآن و حدیث سخن گفت، یک مغالطه است. قرار نیست به مخالف بگوییم: «قال الله تعالی» یا «قال الصادق (ع)» تا او موضع بگیرد. بناست ما خودمان با معارف قرآن و روایات عمیقاً آشنا شویم، روش اهل بیت (ع) در مواجهه با مخالفان و در پاسخ به شبهات را بیاموزیم و سپس با چینش آن مطالب و با در نظر گرفتن اولویت‌ها، با دیگران سخن بگوییم.

 نمونه اعلای این روش، مناظره **هشام بن حکم** با عمرو بن عبید است. وقتی امام صادق (ع) از او پرسیدند این شیوه استدلال را از کجا آموختی، پاسخ داد: «شَيْ‏ءٌ أَخَذْتُهُ مِنْكَ وَ أَلَّفْتُهُ» (مطلبی است که از شما گرفتم و آن را [به این شکل] تألیف و چینش کردم).

[منبع: الکافی (چاپ اسلامیه)، جلد ۱، صفحه ۱۷۱، کتاب الحجة، باب الاضطرار إلی الحجة، حدیث ۴]

هشام در آن مناظره نمی‌گوید «امام صادق چنین فرمود»، بلکه استدلال برآمده از کلام امام را به کار می‌گیرد.

 🔰 پرهیز از رأی شخصی در دین: حکایت حسین بن روح نوبختی

 در کتاب «علل الشرایع»، بابی وجود دارد با این عنوان که چرا اولیای خدا گاهی شکست می‌خوردند. شخصی از **حسین بن روح نوبختی** (نایب خاص امام زمان (عج)) می‌پرسد چرا خداوند دشمنش (یزید) را بر ولی‌اش (امام حسین (ع)) در ظاهر غلبه داد. حسین بن روح پاسخی می‌دهد. روز بعد، آن شخص بازمی‌گردد و می‌خواهد بپرسد که آن پاسخ از خود او بود یا از معصوم نقل کرده است. حسین بن روح پیشدستی کرده و می‌گوید:

«يَا هَذَا لَأَنْ أَخِرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفَنِي الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِيَ بِيَ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَقُولَ فِي دِينِ اللَّهِ تَعَالَى بِرَأْيِي وَ مِنْ عِنْدِ نَفْسِي بَلْ ذَلِكَ عَنِ الْأَصْلِ وَ مَسْمُوعٌ عَنِ الْحُجَّةِ (ع)»

(ای مرد! اینکه از آسمان سقوط کنم و پرندگان مرا بربایند یا باد مرا به مکانی دور پرتاب کند، نزد من محبوب‌تر از آن است که در دین خدا با رأی خود و از پیش نفس خود سخن بگویم. بلکه آن پاسخ، از اصل (امام) و شنیده شده از حجت (ع) است).

[منبع: علل الشرایع، شیخ صدوق، جلد ۱، صفحه ۲۲۹، باب ۱۷۷، حدیث ۱]

 جالب است که کلام حسین بن روح، اشاره به این آیه قرآن دارد:

«وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ» (و هر کس به خدا شرک ورزد، گویی از آسمان سقوط کرده و پرندگان [در هوا] او را می‌ربایند، یا باد او را به جایی دوردست پرتاب می‌کند).

[منبع: سوره الحج، آیه ۳۱]

 او با اشاره به آیه مربوط به شرک، شدت خطر سخن گفتن به رأی شخصی در دین را نشان می‌دهد، حتی در موردی که بحث حلال و حرام نیست. این نشان می‌دهد که باید چارچوب‌ها را در دین رعایت کرد و لزوم مراجعه به روایات بسیار جدی است.

 🔰 نتیجه‌گیری و پیشنهاد عملی: انس با کتاب کافی

 تجربه شخصی نیز نشان داده که منبر و تبلیغی که مبتنی بر متن قرآن و حدیث باشد (نه مطالعه و بیان همزمان، بلکه تسلط قبلی بر محتوا)، هم نورانیت کلام معصوم را دارد و هم اعتماد مخاطب را جلب می‌کند و اثرگذاری آن بسیار بیشتر است.

 لذا پیشنهاد این است که یک دوره **کتاب اصول کافی** را با هم مطالعه کنیم. نه به قصد حفظ کردن تک‌تک روایات، بلکه به قصد **«خوردن»** روایت؛ یعنی اجازه دهیم نگرش و فکر اهل بیت (ع) در ذهن ما بنشیند. حتی اگر جزئیات فراموش شود، آن چارچوب فکری و زاویه دید باقی می‌ماند.

 پیشنهاد مشخص من برای شروع این است: از ابتدای کافی، **کتاب «فضل العلم»** را بخوانیم تا **کتاب «الحجة»**. فقط سیزده باب اول **کتاب «الایمان و الکفر»** را که جنبه عملی‌تری دارند کنار می‌گذاریم و بعداً می‌خوانیم. هدف این است که یک دور مبانی فکری و اعتقادی از نگاه روایات را مرور کنیم. این استمرار و مداومت باعث تثبیت مطالب خواهد شد. اگر عمری باقی بود، همین کتاب را ان‌شاءالله شروع می‌کنیم.

 و صلی الله علی محمد و آل محمد.

«پایان جلسه»

 «پایان جلسه اول» 

---------------------------------------------------------------------

جلسه دوم:

  📌🎙 برای شنیدن صوت جلسه دوم اینجا را کلیک کنید. 

🔰 مقدمه

بحث امروز درباره ادامه **احادیث اخلاقی از کتاب العِشرَة** در *الکافی* مرحوم کلینی است. این بخش از مباحث، ناظر به رفتار اجتماعی، معاشرت و ادب مؤمن در زندگی روزمره است. 

 خواندن کتاب «کافی» باید با «قصد تغذیه روح» انجام شود، نه صرفاً برای فیش‌برداری و نقل قول. معنای حقیقی مطالعه حدیث، سیر در سیره اهل‌بیت(ع) است، نه جمع‌آوری اطلاعات.

 🔰 مفهوم سیره و عِشره

در احادیث، دو واژه *سیره* و *عِشره* آمده است. 

سیره، جهت کلی زندگی است؛ یعنی مسیر عملی انسان در طول عمر. 

اما عِشره، شیوه معاشرت با مردم است. 

اهل‌بیت(ع) به ما آموخته‌اند که معاشرت مؤمن با جامعه نیز بخشی از بندگی خداست.

 🔰 روایت بنیادین

امام صادق(ع) فرمودند: 

> «عَلَيْكُمْ بِالصَّلَاةِ فِي الْمَسَاجِدِ، وَ حُسْنِ الْجِوَارِ لِلنَّاسِ، وَ إِقَامَةِ الشَّهَادَةِ، وَ حُضُورِ الْجَنَائِزِ...» 

(*الکافی، ج۲، ص۶۵۵*)

🔰 در این بیان، چهار اصل برای شکل‌گیری جامعه ایمانی مطرح شده است: 

۱. نماز در مسجد، 

۲. حسن‌جوار با مردم، 

۳. اقامه شهادت و عدالت، 

۴. حضور در تشییع جنازه‌ها و مراسم مؤمنان. 

 این چهار مورد، چهار نمود از ایمان اجتماعی‌اند؛ یعنی دینداری فقط در خلوت و عبادت نیست، بلکه در تعامل با خلق نیز باید جلوه داشته باشد.

🔰 نماز در مسجد و بُعد اجتماعی عبادت

عبادت در اندیشه اهل‌بیت(ع) از جامعه جدا نیست. 

مسجد، کانون تجمع دل‌های مؤمنان و مرکز اتحاد امت است. 

 در حدیثی از امام باقر(ع) آمده است: 

> «صَلَاةٌ فِي مَسْجِدِ الْكُوفَةِ تَعْدِلُ أَلْفَ صَلَاةٍ، وَ فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ مِائَةُ أَلْفٍ.» 

(*ثواب الأعمال، ص۱۱۱*) 

 و در روایتی درباره حرم امیرالمؤمنین(ع) آمده است که ثواب نماز در آن برابر با **دویست هزار نماز** است. 

بنابراین، ارزش مسجد به نیت و ادب حضور در آن برمی‌گردد. مسجد، مدرسه ادب جمعی مؤمنان است.

🔰 حسن جوار و مدارای اجتماعی

حسن‌جوار یعنی داشتن رفتار نیک با همسایه، تحمل آزار، و اجتناب از بی‌احترامی. 

رسول خدا(ص) فرمود: 

> «مَا زَالَ جَبْرَئِيلُ يُوصِينِي بِالْجَارِ حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّهُ سَيُوَرِّثُهُ.» 

(*الکافی، ج۲، ص۶۶۸*) 

 در روایات آمده است که صبر بر همسایه بد، از درجات عالی ایمان است. اگر مؤمن بتواند آزار را با صبر و احسان پاسخ دهد، نشان داده که در راه اهل‌بیت تربیت یافته است.

🔰 معیشت، صبر و عزت مؤمن

در روایت امام رضا(ع) آمده است: 

> «لَا يَكُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتَّى يَكُونَ فِيهِ ثَلاثُ خِصَالٍ: التَّفَقُّهُ فِي الدِّينِ، وَ حُسْنُ التَّقْدِيرِ فِي الْمَعِيشَةِ، وَ الصَّبْرُ عَلَى النَّائِبَاتِ.» 

(*الکافی، ج۲، ص۴۲۱*) 

 حسن تقدیر در معیشت یعنی مدیریت و تدبیر در زندگی مادی. مؤمن باید نه اسراف کند و نه بخل ورزد. 

نصف معیشت، نظم در هزینه و درآمد است. 

همچنین در روایت آمده است: 

> «إِنَّ الْمُؤْمِنَ أَعَزُّ مِنَ الْجَبَلِ؛ لَا يَنْبَغِي أَنْ يُذِلَّ نَفْسَهُ.» 

(*الکافی، ج۲، ص۴۴۱*)

 مؤمن اهل عزت است و هیچ‌گاه خود را به ذلت نمی‌کشاند، حتی در فشار اقتصادی.

🔰 مروّت؛ نشانه انسان کامل

در روایت امام باقر(ع) آمده است: 

> «لَا يَرَاكَ اللَّهُ حَيْثُ نَهَاكَ، وَلَا يَفْقِدَكَ حَيْثُ أَمَرَكَ.» 

 مروّت، نگه‌داشتن وقار انسانی در همه حالات است. 

مرد مؤمن جایی دیده نمی‌شود که خدا از آن نهی کرده، و در محافل خیر غایب نیست. 

این روح مراقبه همان معنای عملی عرفان است.

 🔰 طبقه‌بندی انسان‌ها در نگاه امام علی(ع)

امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: 

> «النَّاسُ ثَلَاثَةٌ: عَالِمٌ رَبَّانِيٌّ، وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ، وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ...»  

(*نهج‌البلاغه، حکمت ۴۵۱*) 

 یعنی مردم سه دسته‌اند: 

- عالم ربانی: چراغ راه و مربی دل‌ها؛ 

- متعلم در راه نجات: جوینده حقیقت؛ 

- و تودهٔ بی‌هدف: که بدون علم و هدایت عمر می‌گذرانند. 

 هرکس می‌خواهد نجات یابد، باید در یکی از دو گروه نخست باشد: یا عالم ربانی، یا متعلم بر سبیل نجات.

🔰 عقل، ایمان و اخلاق

در آغاز *کتاب العقل و الجهل* در *الکافی* آمده است: 

> «إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْعَقْلَ فَقَالَ لَهُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ، ثُمَّ قَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ، فَقَالَ: وَ عِزَّتِي مَا خَلَقْتُ خَلْقًا أَحَبَّ إِلَيَّ مِنْكَ.» 

(*الکافی، ج۱، ص۱۱*) 

 عقل، میزان بندگی و اساس ایمان است. 

ایمان بی‌عقل، عبادت بی‌ثمر است و عقل بدون ایمان، خشک و بی‌روح.

 🔰 جمع‌بندی

نتیجه مجموعه این احادیث آن است که مؤمن واقعی، در جامعه فعال و اثرگذار است. 

او در مسجد حضور دارد، با مردم خوش‌رفتار است، در شهادت حق سکوت نمی‌کند و در مصیبت‌ها در کنار برادران مؤمن خود حاضر می‌شود. 

او با عقل و تدبیر زندگی می‌کند، در معیشت معتدل است، و عزت خویش را حفظ می‌نماید. 

 همانگونه که امام صادق(ع) فرمودند: 

> «كُونُوا دُعَاةً لَنَا بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ.» 

(*الکافی، ج۲، ص۲۳*) 

یعنی با رفتار و اخلاق‌تان، مردم را به سوی ما دعوت کنید.

«پایان جلسه»

 «پایان جلسه دوم» 

---------------------------------------------------------------------

جلسه سوم: 

 📌🎙 برای شنیدن صوت جلسه سوم اینجا را کلیک کنید. 

مقدمه:

 تقریباً همه اصحاب ائمه‌ علیهم‌السلام، آنان که صاحب ولایت و از «أصحابُ ذلکَ الأَمر» بودند، با مردمِ عامه معاشرت داشتند، با آنان در تماس و آمیزش بودند. 

 کلمه «خِلط» یعنی آمیختگی و همراهی؛ و مراد این است که مؤمنان و شیعیان در معاشرت با عموم مردم چگونه باید رفتار کنند. 

 🔰 گفت‌وگو با معاویة بن عمار

**روایت ۱** – *الکافی*، ج۲، ص۶۳۷ 

 معاویة بن عمار می‌گوید: از امام صادق علیه‌السلام پرسیدم: 

ما در میان خود و قوممان، یعنی شیعیان، و نیز در میان خود و مردم عامه که با ما معاشرت دارند، چه وظیفه‌ای داریم؟

 حضرت فرمودند:

 > **«أَدُّوا الأمانةَ إلیهم، وَ أقیموا الشَّهادةَ لَهُم و علیهم، وَ عُودوا مَرضاهُم، وَ اشهَدوا جَنائزهم.»** 

> — (*الکافی*، ج۲، ص۶۳۷)

 امانت‌شان را به آنان برگردانید، هرچند از شما نباشند. 

در داوری‌ها، شهادت را برایشان برپا کنید ـ چه به نفعشان باشد چه به ضررشان. 

بیمارانشان را عیادت کنید و در تشییع جنازه‌هایشان شرکت نمایید. 

 افعال روایت در قالب خبر آمده ولی مقصود، امر است؛ یعنی «بکنید» نه فقط گزارش. 

 ---

🔰 روایت دوم: ورع و کوشش

**روایت ۲** – از *حبیب خثعمی* نقل است (*الکافی*، ج۲، ص۷۷)

 > **«عَلَیْکُمْ بِالْوَرَعِ وَ الاِجْتِهَادِ.»** 

 بر شما باد به ورع و اجتهاد.

 «ورع» گاه مترادف با تقوا آمده است و گاه مرحلهٔ بالاتر از آن؛ درجهٔ عالیِ تقوا.

 در وصایای پیامبر اکرم صلی‌الله علیه‌وآله به امیرالمؤمنین علیه‌السلام آمده است: 

 > **«یَا عَلِیّ، أُوصِیکَ فِی نَفْسِکَ بِخِصَالٍ... أَوَّلُهَا أَنْ لَا تَخُونَ أَبَدًا»** 

> — *خصال* شیخ صدوق، ج۱، ص۱۶۷ 

 یعنی ورع در برابر خیانت نهاده شده است. پس یکی از مراتب ورع، امانت‌داری است. 

 و در روایت دیگر فرمودند: 

 > **«التَّقْوَی الْوُقُوفُ عِنْدَ الشُّبْهَةِ.»** 

> — *الکافی*، ج۲، ص۷۷ 

 تقوا یعنی توقف در برابر کار شبهه‌ناک؛ اما ورع آن است که حتی به محدودهٔ شبهه هم نزدیک نشوی.

 خداوند متعال فرمود:

 > **«لَا تَقْرَبُوا مَالَ الْیَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ»** 

> (سوره نساء، آیه ۶)

 پس باید حتی از نزدیک شدن به محدودهٔ گناه پرهیز کرد؛ «لا تَقْرَبُوا» نه فقط «لا تَأْکُلُوا».

 ورع یعنی حتی به سمت فضایی که منشأ گناه می‌شود حرکت نکردن.

 ---

🔰 کوشش و اجتهاد در عمل

پس آن‌گاه امام فرمود:

 > **«عَلَیْکُمْ بِالْوَرَعِ وَ الاجْتِهَادِ.»**

 کوشش کنید و اهل فعالیت باشید. 

در دعای ابوحمزه ثمالی می‌خوانیم:

 > **«اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَسَلِ وَ الْفَشَلِ وَ الْهَمِّ وَ الْجَبْرِ وَ الْغَفْلَةِ.»** 

 یعنی، سستی و بی‌نشاطی در تقابل با اجتهاد و ورع است. 

مؤمن باید جدّی و پرتلاش باشد، نه کسل و بی‌نشاط.

 ---

🔰 دستور به حضور اجتماعی

روایت ادامه می‌دهد: 

 > **«وَاشْهَدُوا الْجَنَائِزَ، وَ مَعَ قَوْمِكُمْ مَسَاجِدَكُمْ.»** (*الکافی*، همان)

 در تشییع جنازه‌ها حاضر باشید، در عیادت بیماران بروید، و همراه با قوم خودتان در مساجد حضور پیدا کنید. 

 در برخی نسخه‌ها «مساجدهم» آمده است؛ یعنی حتی در مساجد اهل عامه نیز حاضر شوید ـ به شرط آنکه موجب انحراف اعتقادی نشود. 

 ائمه‌ علیهم‌السلام تأکید کرده‌اند معاشرت و احترامِ اجتماعی با عامه را ترک نکنید، گرچه ولایت را نمی‌پذیرند. 

 ---

 🔰 رعایت ادب و شأن مسجد

حضرت ادامه می‌دهند: 

«وَ أَحِبُّوا لِلنَّاسِ مَا تُحِبُّونَ لِأَنْفُسِكُمْ» — *وسائل‌الشیعه، ج۸، ص۴۹۸* 

 برای مردم همان بخواهید که برای خود می‌پسندید.

 وقتی چنین توصیه‌ای به عامه می‌شود، نسبت به مؤمنان خاصه، به‌طریق‌اولی واجب‌تر است.

 مسجد پایگاه دین است. در روایات آمده است: 

 > **«إِنَّ الْمَسَاجِدَ بُيُوتُ اللَّهِ فِي الْأَرْضِ، مَنْ عَمَرَهَا تَعَهَّدَهُ اللَّهُ بِالْعِنَايَةِ»** (*وسائل‌الشیعه*، ج۵، ص۱۹۲)

 و نجس کردن یا بی‌ادبی در آن، حرام یا مکروه است. 

حتی خوابیدن و غذا خوردن در مسجد مکروه است. 

 در بعضی روایات آمده که زمینِ مسجد به انتخاب الهی برگزیده می‌شود؛ تصادفی نیست. 

خداوند بنده‌ای را برمی‌انگیزد تا زمینی را وقف مسجد کند، 

بی‌آنکه خود بداند مأمور است؛ چنان‌که در داستان قابیل: 

> **«فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا یَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ...»** (سوره مائده، آیه ۳۱)

 ---

🔰 امانت‌داری در سیرهٔ اهل‌بیت (ع)

در حدیث آمده است که امام سجاد علیه‌السلام فرمودند:

 > **«لَوْ أَنَّ قَاتِلَ أَبِي الْحُسَيْنِ وَدَعَ إِلَيَّ السَّيْفَ الَّذِي قَتَلَهُ بِهِ لَرَدَدْتُهُ عَلَيْهِ.»** 

> — (*الکافی*، ج۲، ص۱۰۵)

امانت، حتی اگر از دشمن باشد، باید بازگردانده شود. 

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز همین‌گونه بودند؛ 

در *سیره ابن‌هشام* و *بحارالأنوار، ج۱۹، ص۳۲۲* آمده است که 

«پیش از هجرت، امانت‌های قریش نزد پیامبر بود و حضرت علی علیه‌السلام را مأمور کردند تا همه را پیش از رفتن به مدینه بازگرداند.»

 در نتیجه، مؤمن باید در کوچک‌ترین امانت‌ها، حتی کتاب یا دست‌نوشته، دقیق باشد. 

در میان طلاب نیز گاهی بی‌دقتی در کتاب و نسخه‌ها دیده می‌شود — و این خلاف سیرهٔ اهل‌بیت است.

 ---

 🔰 دقت مالی و حساسیت در حقوق مردم

در روابط مالی، حتی با برادر و پدر و همسر، باید دقت کامل داشت.

 خداوند در قرآن فرمود:

 > **«وَ لَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ»** 

> (سوره هود، آیه ۸۵)

 حتی اگر طرف ثروتمند است، باز هم باید حقّ او ادا شود. 

در مال مردم هیچ تفاوتی بین غنی و فقیر نیست.

---

🔰 صِلهٔ رحم و معاشرت نیکو

امام صادق علیه‌السلام فرمودند:

 > **«سِلْ عَشَائِرَكُمْ»** — (*الکافی*، ج۲، ص۶۳۸)

 با خانواده و عشیرهٔ خود ارتباط داشته باشید و صلهٔ رحم را رعایت کنید.

 و در همان روایت توصیه کردند:

 > **«وَ اشْهَدُوا الْجَنَائِزَ.»**

 حتی در مراسم عامه نیز شرکت کنید، 

زیرا که معاشرت حسنه سبب هدایت و جذب دل‌هاست.

 همین مضمون از امام حسن عسکری علیه‌السلام نیز در *تحف‌العقول، ص۳۶۵* نقل شده است: 

 > **«صَلُّوا فِي عَشَائِرِهِمْ، وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ، وَ أَدُّوا الْأَمَانَةَ، وَ صَدَقُوا فِي الْحَدِيثِ، فَإِنِّي أُحِبُّ أَنْ يُقَالَ هَذَا شِيعِيٌّ لِي.»**

 حضرت فرمودند: من خوشحال می‌شوم وقتی بگویند: 

«این شیعه است، و چون شیعه است، چنین نیک‌اخلاق و درستکار است.»

 ---

 🔰 روایت پایانی: روش برخورد با مخالفان

معاویه بن وهب پرسید:

 > «كَيْفَ نَتَعَامَلُ مَعَ الْقَوْمِ وَ مَعَ خُلَفَاءِ النَّاسِ، الَّذِينَ لَيْسُوا عَلَى أَمْرِنَا؟»

 حضرت فرمودند:

 > **«انْظُرُوا إِلَى أَئِمَّتِكُمْ مَا كَانُوا يَصْنَعُونَ فَاصْنَعُوا مِثْلَهُ.»** 

> — (*الکافی*، ج۲، ص۶۳۹)

 نگاه کنید ببینید ائمهٔ شما با آنان چگونه رفتار می‌کردند؛ همان گونه رفتار کنید.

 سپس امام صادق علیه‌السلام سوگند یاد کرد و فرمود:

 > **«وَ اللهِ إِنَّهُمْ لَيَعُودُونَ مَرْضَاهُمْ، وَ يَشْهَدُونَ جَنَائِزَهُمْ، وَ يُقِيمُونَ الشَّهَادَةَ، وَ يُؤَدُّونَ الأَمَانَةَ.»**

 به خدا سوگند! ائمهٔ ما بیماران‌شان را عیادت می‌کردند، 

در تشییع جنازه‌هایشان حاضر می‌شدند، 

در دادگاه برایشان شهادت می‌دادند، 

و امانتشان را، حتی اگر مخالف بودند، بازمی‌گرداندند.

 ---

🔰 سفارش نهایی امام صادق (ع)

روایت دیگر از زید شحّام است: 

حضرت فرمودند:

 > **«بَلِّغْ مَنْ تَلْقَى مِنْ أَصْحَابِي السَّلَامَ، وَ قُلْ لَهُمْ: تَقَوُّا اللَّهَ وَ عَلَيْكُمْ بِالْوَرَعِ وَ الاِجْتِهَادِ وَ صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الأَمَانَةِ وَ طُولِ السُّجُودِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ.»** 

> — (*الکافی*، ج۲، ص۶۳۸)

 سلام مرا به شیعیان برسان و به آنان بگو:

پروا کنید از خدا، اهل ورع و کوشش باشید، راست بگویید، امانت را ادا کنید، سجده‌هایتان را طول دهید و نیک‌همسایه باشید.

 در *بحارالأنوار* ج۶۶، ص۲۷۲ آمده است: 

طولِ سجده سبب می‌شود انسان با رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله محشور گردد.

 ---

🟢 جمع‌بندی نهایی

 اصول اخلاقی‌ای که در این درس گرد آمده، همه از یک محور سرچشمه می‌گیرد:

 ۱. **ورع و تقوا:** پرهیز از حتی شبهات (نک: نساء:۶). 

۲. **اجتهاد و کوشش:** دوری از کسل و فشل (دعای ابوحمزه). 

۳. **ادای امانت:** حتی نسبت به دشمن (*کافی*، ج۲، ص۱۰۵). 

۴. **صدق‌الحدیث:** راست‌گویی، نشانهٔ ایمان. 

۵. **طول‌السجود:** نزدیکی به رسول‌الله (ص). 

۶. **حسن‌الجوار:** معاشرت نیکو با همسایگان و عامه. 

۷. **صله‌رحم:** «سِلْ عَشَائِرَكُمْ» (*کافی*، ج۲، ص۶۳۸). 

 همهٔ این‌ها سیرهٔ ائمهٔ اهل‌بیت علیهم‌السلام است و معنای حقیقی دینداری را در جامعه می‌سازد.

«پایان جلسه»

 «پایان جلسه سوم» 

---------------------------------------------------------------------